روزی که یه دسته نرگس توی گلدونت گذاشتی انگار یه جورائی عشقت رو پیدا کرده بودی،بعد از اون همیشه توگلدونت یا رز داشتی یا کوکب یا همیشه بهاریا نسترن،آخه فصل نرگس گذشته بود.اما یه روزی آمدکه گلای چینی جای همه گلا روگرفتن،گلدونت بدون آب موند و چشمهای خیست خیره به ته گلدون،حتما یه روزی...
شاید وقتی چشمهاتو روی گلای چینی ببندی،بوی اومدن یه گل تازه رو حس کنی.
راستی یادت نره ته گلدونت آب بریزی !
شکوفه انسان(مطالعات7)
یادت نره یه وقت ته گلدون آب بریزی.