زن ایرانی در سفرنامه کولیور رایس

راه ورسم زنان ایرانی 

راه ورسم زنان ایرانی نام سفرنامه ی خانم کلارا کولیور رایس است.این کتاب وقایع بین نود تا صد سال قبل در ایران رابیان می کند. 

به نظر می رسد بعد از انقلاب مشروطه و در زمان قاجار مطلب نگاشته شده است. کتاب به شیوه ی زندگی ایرانیان به خصوص زنان می پردازد . متاسفانه در ایران آن زمان زنان به دلیل شرایط زندگی وبی سوادی و نگاه مردسالارانه ، حذف زنان را در ادبیات وهر گونه مطالب نوشتاری شاهد هستیم. مطلب زیادی در مورد چگونگی زندگی آنها در دست نیست. به همین دلیل این کتاب در بیان نحوه ی زندگی زنان در شهرها، روستاها ، قبایل وعشایر مدرک مهمی است. 

خانم رایس در اصفهان در یک بیمارستان کار و همراه همسر و دو فرزندش برای مدتی در ایران به زندگی مشغول بوده است. مسافرت های زیادی انجام داده وخاطراتش منبع خوبی است برای فهمیدن آنکه چه شرایطی برای زندگی زنان وجود داشته است. 

هر چند کتاب از بیرون به شرایط زندگی زن ایرانی نگریسته ، احساس و آلام زن ایرانی با نگاه یک زن انگلیسی نوشته شده است اما وضعیت به نسبت دقیقی از شرایط زنان در آن دوران را به ما می نمایاند. 

بعضی اوقات در نوشته های کتاب نوع قضاوت روح انسان را می آزارد و به نظر کارشناسانه نمی آید. شاید اگر خانم رایس با توجه به دانش امروز مطالب را می نوشت فقط به درج وقایع می پرداخت و تحلیل شرایط آن زمان را به کسی واگذار می کرد که از نظر دانش تواناتر باشد. زیرا سرزنش ملت ایران آنقدر پیچیده است که ازعهده ی خانم رایس در آن زمان خارج بوده است. 

در کتاب از طرف دیگر بی کفایتی دولتها وسردمدارن آشکار می گردد که چگونه قدرت در دست نادانان باعث شده است ایران عزیز با وجود منابع عظیم دچار بی توجهی باشد. مردم عزیز این مرز و بوم در سختی و دشواری زندگی نمایند. 

 

کودکان(دختران) ایرانی بر پایه آداب ورسوم چه در شهر وچه در روستاها از هشت سالگی برای ازدواج آماده می شدند. تا در سن ده تا سیزه سالگی به خانه ی شوهر بروند.معمولا این ازدواج ها با مردانی مسن انجام می گرفته چون مردان با سن بالا را بهتر برای زندگی می یافتند. این زنان که اسیر زندگی اجباری می شدند در صورتی که فرزند پسر به دنیا می آوردند می توانستند تا حدودی راحت زندگی کنند ولی اگر بخت با آنها یار نبود و فرزند آنها دختر می شد و یا نمی توانستند باردار شوند باید شرایط وحشتناکی را تجربه می کردند که شاید حیوانات از این زنان با ارزش تر بودند. 

زن نه به عنوان انسان بلکه به عنوان یک وسیله و یا حتی یک برده است.هنگام انتخاب دختر کاملا معاینه می شود که مشکل خاص جسمی نداشته باشد. مانند یک برده کاملا در اختیار شوهر است که هر نوع خشونت از هر جنس به این زنان روا شود. 

تعداد زیاد فرزند وعدم بهداشت فردی این زنان را فرتوت و معمولا در جوانی از بین می رفتند. ازدواج در کودکی زنان را دچار بیماری ومرگ بسیار زودرس می کرده است. 

زندگی با هووها زنان را به بیماری های روحی و افسردگی دچار می کرده است. بی سوادی و شرایط بد زندگی باعث می شده است که زنان را بچه ، نادان،  عصبی مزاج و کج خلق بدانند. 

حجاب زنان شهری سخت تر از حجاب زنان روستایی است. زنان شهری با چادر چاقچور و روبنده ای که کامل صورت آنها رامی پوشاند در صورت اجازه همسر اجازه ورود به محلهای عمومی را داشتند. 

زنان روستایی با حجابی که فقط چشم آنها پیداست در عرصه ی کار و فعالیت بیشتر از زن شهری وجود دارند. 

زنان عشایر قدرت بیشتر و شرایط بهتری را نسبت به زنان شهری دارا هستند. هر جا که زنان مشارکت اقتصادی با مردان دارند از نظر موقعیت شرایط بهتری را دارند. 

در روستا ها که زنان به کشاورزی و قالی بافی وفعالیت اقتصادی مشغول هستند کمتر از زنان شهری که فقط به خانه داری می پردازند مورد زورگویی واقع می شوند. 

زنان شهری که از نظر شرایط اقتصادی دروضعیت بهتری هستند کمتر از زنان طبقات پایین مورد ستم هستند.چون دارایی که از طریق ارث به آنها می رسیده است متعلق به خودشان بوده وامکان مدیریت براموال شان را داشته اند. 

از نظر وقت زنان شهری وقت بیشتری برای به بطالت گذراندن و دچار اوهام وخرافات شدن را داشته اند. زیرا خانه داری و بچه داری حداقل وقت را برای آنها داشته است.هر چند در روستاها نیز به شدت اعتقاد به خرافات زیاد است ولی زنان شهری به دلیل وقت بیشتر دچار مشکلات بیشتری بودند. 

کودکان هیچ ارزش خاصی ندارند و از هیچ نوع آموزشی برخوردار نیستند . تنها 3% از زنان سواد در حد خواندن ونوشتن داشته اند واغلب آموزش فقط در حد فراگیری قرآن بوده است. 

وجود چند زن به عنوان هوو کاملا متداول بوده است و معمولا یک زن به عنوان سوگلی امور خانه را دست داشته است. به محض اینکه زن  بارداری یا فرزند پسر نداشته است زن دیگری به خانه آورده می شده است. 

ساخت لباس وکفش به گونه ای بوده که زنان در خارج از خانه با مشکل زیادی روبروشوند. کفشهای زنانه در انتهای آن نعل آهنی نصب می شده است که سروصدای زیادی ایجاد و خروج زن را اعلام می کرده است. 

حجاب زن درجه ی شخصیت او را مشخصُ و ارزش بوده است. اگر زنی با روی باز جلوی مردان حاضر می شده هیچگونه شأن اجتماعی نداشته و زنی هرزه به حساب می آمده است. 

معماری خانه ها به گونه ای بوده است که محل زندگی زنان از مردان تفکیک و کاملا از دید غریبه ها پنهان بوده است.کلآ زندگی مردان  آشکار و پیداست ولی زندگی زنان مخفیانه و پنهان است. این امر در حوزه های عمومی نیز به صورت وجود  مرد و حذف زن مشهود بوده است. 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:48 ب.ظ http://psezar.mihanblog.com

سلام دوست عزیز
خوشحال میشم من رو لینک کنی
بعد من رو خبر کن تا من هم شما رو لینک کنم....

[ بدون نام ] شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ب.ظ http://WWW.BORJEKHESHTI.BOGFA.COM

سلام
کتاب جالبی باید باشه. نظرت درمورد اینکه اینکتاب دارای بار قضاوتی است رو تحسین می کنم که نشون میده کتاب خون پخته ای هستی. مسئله ای که در مورد این کتاب به نظرم می رسه اینه که فکر می کنم اروپای اون زمان یعنی وطن نویسنده، نباید خیلی هم از لحاظ رعایت حقوق زنان بهتر از اینطرف بوده باشه. شاید نویسنده خواسته با اغراق البته واقعیات ایران ، این پدیده شوم مرد سالاری رو نشانه بربریت جلوه بده و بدین وسیله شاید بتونه افکار مردمش رو عوض کنه. که در نتیجه خیلی هم نمیشه از لحاظ دقت روش اتکا کرد. . . (البته من صاحب نظر نیستم همینطوری می گم!) البته ناگفته نمونه که شاید یک نوعی از موارد ذکر شده در اونجا رو بشه در حال حاضر هم در جاهای مختلف این مرز و بوم مشاهده کرد
راستی من تازگی ها وبلاگی راه انداختم که البته چیز جالبی هنوز توش نیست.(یعنی اسراری نیست بهش سر بزنی!!) و سر فرصت اگه اجازه بدی می خواهم لینکت رو اونجا بذارم

فتانه یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:14 ق.ظ

سلام دوست عزیز
ممنون که با دقت مطلب را خواندی ونظرت را نوشتی ولی باید بگم که اروپای آن زمان هم جلوتر از مابوده است ودر عرصه های صنعت و جامعه بحث های مهمی را در حال گذراندن بوده است.
ایران به دلیل جامعه ی عقب افتاده با اروپای آن زمان بسیار فاصله داشته است.در بحث زنان هم آن زمان تحولات بسیاری در سطح اروپا وآمریکا وجودداشته است.زنان در ایران همانطور که نوشتم حق حضور در جامعه را نداشتند در حالی که زنان اروپایی حداقل این حقوق را در سطوح اولیه داشتند وبه دنبال حق رای بودند.
نوشته نگارنده شاید با نگاه آن زمان جالب بوده است ولی در حال حاضر تحلیل از شرایط یک جامعه را خیلی با احتیاط وبا در نظر گرفتن مسائل متفاوت انجام می دهند.

در مورد لینک شدن این وبلاگ یک وبلاگ دسته جمعی است ودوستان همه باید در این موضوع توافق داشته باشند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد