داستانی مانند زندگی


مارها قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها غمگین بودند

 

قورباغه ها به لک لک ها شکایت کردند

 

لک لک ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند

 

لک لک ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها

 

قورباغه ها دچار اختلاف دیدگاه شدند

 

عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند و عده ای دیگر خواهان باز گشت مارها شدند

 

مارها باز گشتند و همپای لک لک ها شروع به خوردن قورباغه ها کردند

 

حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که برای خورده شدن  به دنیا می آیند

 

تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است

 

اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان! 

 

از منوچهر احترامی

نظرات 2 + ارسال نظر
پویان پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ق.ظ http://behdasht-bimariha.blogfa.com/

سلامی به گرمی تابستان! مفید و زیبا بود ، اگر افتخار بدی و به وبلاگ بهداشت عمومی سر بزنی و نظرتو بگی بسی جای خوشحالی من هست ، سر زنده و پیروز باشی دوست من

Nazi پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ق.ظ http://www.nazishop.mihanblog.com

سلام دوست من

وبلاگ زیبایی داری . خوشحال میشم به منم سر بزنی.

http://nazishop.sub.ir

در ضمن اگه دوست داشتی منو با عنوان

- نـــــازی شــاپ - لینک کن بعد به هم خبر بده تا لینکت کنم.

با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد