-
خونی که ناپاک نیست
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:34
در16 سالگی بالغ شدم البته بلوغ جسمی! بلوغ فکریم هفت سال بعد اتفاق افتاد. زمانی که زندگی مجردی را در شهری، دور از خانواده، تجربه می کردم . پایان دوران کودکی و شروع تحول جدید به راحتی اتفاق افتاد. با اینکه مادر یا خواهرم در مورد مسائل بلوغ هیچ وقت صحبت نکرده بودند، ولی چون در مدرسه تقریبا تمام دوستانم این دوره را طی...
-
زن ایرانی در سفرنامه کولیور رایس
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:34
راه ورسم زنان ایرانی راه ورسم زنان ایرانی نام سفرنامه ی خانم کلارا کولیور رایس است.این کتاب وقایع بین نود تا صد سال قبل در ایران رابیان می کند. به نظر می رسد بعد از انقلاب مشروطه و در زمان قاجار مطلب نگاشته شده است. کتاب به شیوه ی زندگی ایرانیان به خصوص زنان می پردازد . متاسفانه در ایران آن زمان زنان به دلیل شرایط...
-
خردمندی یا نا آگاهی
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:33
زنان در طول تاریخ از هوش و استعداد گاه خارق العاده برخوردار بوده اند.اما این توانایی ها به دلیل ساختار استبدادی و مردانه یا مدفون شده است و یا نتواسته به ظهور برسد. این اتفاق بارها و بارها در طول تاریخ تکرار شده است. زمانی در این سرزمین زنان به دلیل بی سوادی و محیط بغایت بسته اندرون خانه ها تبدیل به موجوداتی ترحم...
-
تبعیض شکلی از باورهای نادرست
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:33
گاهی بعضی باورها آنقدر برایمان عادی و بدون تردید به نظر می آید که حتی به آنها فکر نمی کنیم و طبق روال گذشته آن را ادامه می دهیم. باور اینکه انجام کارهای منزل فقط به عهده ی زنان است و اگر مردی خانه داری کند اصلا در مخیله ی ما نمی گنجد و شاید با پرسیدن دوباره بخواهیم آنچه را که باور نداریم بشنویم. با این توهم که چون...
-
دست نوشته های یک زن گمنام
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:33
صدای زن از پشت پرچین زمان صدای تو می آید صدای... شکستن بلور تنت صدای... شکستن آینه ی جانت. صدای تو می آید از کرانه ای، صدای زنده به گوری از کرانه ای، صدای چوب حراج ،از بازار برده فروشان وز کرانه ای، صدای پیشکشی تو،به شاهان و امیران. صدای تو می آید، صدای پیروزی دشمن پس روز نبرد.. صدای شیون و غنائم جنگ. صدای تو می آید...
-
در سوک یک رفیق
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:33
من از نهایت شب حرف می زنم، واز نهایت تاریکی اگر به خانه ی من آمدی ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه که درآن ، به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم. مریم عزیز در سوکت نشسته ایم. روحت شاد. شعری از فروغ فرخزاد
-
کمی توضیح!
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:32
کمی توضیح! از همه ی دوستانی که چه به صورت شفاهی وچه به صورت کتبی من را نقد کردند و غلط های مرا گرفتند سپاسگزارم. دوستی همیشه به این اشاره می کند که نامه ی نانوشته بی غلط است! وقتی اثری مکتوب شد به چالش کشیده می شود. از این دوست خوبم هم ممنون که در دادن اعتماد به نفس به من کمک کرد. دومطلب جدی برروی وب گذاشتم، یکی به...
-
تجربه ی زندگی
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:32
تجربه ی زندگی آنچه که در اکثر مردان عمومیت دارد برگشتن به ساختارهای گذشته است. شاید کمی بدبینانه به نظر بیاید ولی تقریبا هیچ مرد ایرانی از اینکه همسرش مطیعش باشد ناراضی نخواهد بود. بلکه زندگی شیرین از آن مردانی است که زنانی گوش به فرمان داشته باشند.زنانی بی دردسر که درخواست مردان را اجابت کنند وهیچ انتظاری نداشته...
-
رابطه سرکوب جنسی با اختگی روانی
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:31
همه ی فعالیت های فرهنگی در ادبیات ،شعر،رقص وآداب ورسوم در ارتباط با علائق جنسی است.از تعلقات خاطر افراد،هیچیک به اندازه علاقه جنسی،آنان را تحت تاثیر قرار نمی دهد.همه ی قوانین پدر سالاری در رابطه با مذهب،فرهنگ و ازدواج،برضد تمایلات جنسی است. ویلهام رایش روانکاو اتریشی آمریکایی معتقد است که در دوران اولیه پدر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:31
فکر میکنم بیش از دو سال است که هرروز صبح بطور مستمر روزنامه اعتماد را می خریدم .اول از همه صفحه تیتر ها را. بعدصفحه آخر ستون پیدا وپنهان را .بعدصفحه دوم .مطالب ادبی وهنری برایم بسیار جالب بود . مشتری صفحه حوادث هم بودم واعتقاد دارم حوادث صورت گرفته در اطرافم به من هشدارمیدهد .به مطالب ضمیمه روزنامه عادت کرده بودم...
-
زن در دوره صفویه
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:31
در دوران صفویه، آزادی اجتماعی زنان در هر دوره، در زمان فرمانروائی هر پادشاه، و در بین هر قبیله و مذهب به گونه ای ویژه ای بود و هر یک از پادشاهان صفوی به خواست و اراده شخصی خود به زن آزادی دادند.در زمان پادشاهی شاه اسماعیل اول، قوانین و فرمان شاه در مورد زندگی اجتماعی زنان بسیار سخت اجرا می شد. آنگاه که شاه شهر و دیاری...
-
به یاد داشته باش
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:30
از دست نوشته های گاندی من می توانم خوب،بد،خائن،وفادار،فرشته خو یاشیطان صفت باشم من می توانم تو را دوست داشته یااز تو متنفرباشم، من می توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم، چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است و تو هم به یاد داشته باش من نباید چیزى باشم که تو می خواهى ، من را خودم از خودم ساخته ام، تو را...
-
دنیای بی رحم
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:30
در اتاقم در جایی امن و راحت دراز کشیده بودم ودر حال شنیدن اخبار بودم. افکار وحشتناکی در ذهنم شکل گرفت.به یاد زنی افتادم که شاید پانزده سال پیش اورا دیدم. نمی دانم چرا؟ ولی ترس تمام وجودم را پر کرد.شاید به خاطر زندگیش ، به خاطر مرگش، در سن 30سالگی به زیر خروار ها خاک رفت به این می اندیشیدم که هیچکس برای او ،برای خاکش،...
-
رویای تبت
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:30
کتاب رویای تبت از خانم فریبا وفی است باشیوه ی نگارش بسیار زیبا ودلشین. داستان کتاب چنان ملموس است که اتفاقات را نزدیک به خود حس می کنیم.در همسایگی یا نزدیک تر در خانواده. می توان به راحتی با آن ارتباط گرفت.به نظر من سادگی درعین پیچیدگی ویژگی ممتازکتاب است. ساده زیرا زندگی طبیعی را بیان می کند و پیچیده چون انسانها را...
-
مانند کوه محکم و مانند دریا زیباست
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:29
در یکی از روزهای سرد پاییزی دختری به دنیا آمد با دو چشم بزرگ و سیاه .اوبا چهار برادر ویک خواهر در منطقه ای گرم از این سرزمین زندگیش را شروع کرد. اوروزهای کودکیش را با پدر ومادری مهربان وبیسواد گذراند و در زندگیش لحظاتی را تجربه کرد که ممکن است، هردختری با چنین خانواده ای تجربه کند. حالادرچهل سالگی است،و کودکیش را به...
-
نقد فیلم یه همین سادگی
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:29
"به همین سادگی" از نگاه منیژه همیشه وقتی فیلمی را ازکتابی تدوین شده می دیدم، به این نتیجه می رسیدم، که هرگز فیلم نمی تواند گویای تمام جوانب کتاب باشد. ولی با دیدن فیلم به همین سادگی با خودم گفتم هرگز اگر کتابی نوشته شود نمی تواند اینطور زندگی زنی را به تصویر بکشد. حتم دارم هیچ فیلم و اثرهنری خالی از اشکال...
-
در حاشیه ی مطالعه کتاب
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:29
در آینه نگریستم و خود را تحسین کردم. تحسین برای اقدام به انجام کاری که شانزده سال از آن طفره میرفتم. چون در این مدت پیوسته اینگونه به من القاء شده بود که کارها و تفکرات صحیحی دارم و کامل هستم و این باور غلط در افکارم باعث شده بود از ماجراجویی و آزمودن قلمروهای جدید به شدت واهمه داشته باشم. ولی بالاخره از پوسته خود...
-
نامه ای به خود
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:28
هر زمانی که در خلوت خود به درونم عمیق فکر میکنم، تفکرم بر این بوده که تقریبا هسته وجودی خود را شناخته ام. ولی با مطالعه ی کتاب" ترس را تجربه کنیم" اثر "دکتر سوزان جفرز"، مسائلی برایم روشن شد که همیشه جایی برای ریسک کردن وجود دارد. پس باید برای از بین بردن ترسهای نه چندان جدی درونی با آنها...
-
نامه ای برای خودم (ژیلا)
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:28
وقتی به دنیا آمدم، قرار بود فقط از ارتفاع و صداهای بلند، برای حفظ و بقایم، بترسم ولی نمیدانم روزگار با من چگونه تا کرد که به خاطر دختر بودنم، لباس شرم و حیا را به تنم دوخت. به خاطر زن بودنم درس اطاعت و فرمانبری را به من آموخت و ترس از مخالفت همچون پیراهن یوسف بر تنم کرد. سالها با این ترس ناآگاهانه زندگی کردم و خود...
-
با خویشتن
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:27
نا م کتاب: با خویشتن نویسنده: دکتر شاد هملستر ترجمه: مهدی قراچهداغی – شهلا عارف چاپ انتشارات آثار چاپ اول تابستان 1375 چند روز پیش منزل یکی از دوستان بودم. ۴ عدد کتاب از کتابخانه اش قرض گرفتم، یکی از آنها همین کتاب بود. با توجه به شناختی که از مترجم، مهدی قراچه داغی، داشتم کتاب توجه ام را جلب کرد. برداشتی که من...
-
چراغ راهنمایی
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 13:26
ننه، فردا ساعت دو براتون بلیط قطار خریدم. سه ساعت تو راه هستین و باید ساعت شش تو مطب دکتر باشین. یادتون نره عینک خودت و آقاجون رو هم با خودتون داشته باشین و دفترچه بیمه تون. هم میدونم که براتون خیلی سخته که تنها برین، ولی من میترسم که بیام. ریحانه پا به ماهه و باید کنارش باشم. وقتی از قطار پیاده بشید، اول خیابان...
-
در این دنیا چه می کنی؟
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 23:45
موضوع خیلی ساده است؛ اینجا نقطه ی عزیمت است، آنجا مقصد. و دویدن تو در میان این دو تا پای جان امیل زاتوپک
-
کافه پیانو
شنبه 8 خردادماه سال 1389 10:19
این مطلب وقبلی رو دخترم نوشته به نظرم جالب امد گفتم شما هم بخونید. وقتی مشغول نوشتن مطلب " مرگ هولدن کالفید" بودم و اشاره ای به کتاب کافه پیانو کردم مطمئن نبودم که مطلب بعدی در مورد این کتاب باشه و بیشتر از اون، فکر نمیکردم به خاطر اینکار بشینم و دوباره کتابش رو بخونم و با بخشهایی از ناتور دشت مقایسه کنم....
-
برای سالینجر
شنبه 8 خردادماه سال 1389 10:10
وقتی خبر مرگ سالینجر رو شنیدم که دو سه روزی از مرگش گذشته بود و در واقع دیگه یه خبر تازه نبود. وقتی شنیدم که به سختی با مشکلات خودم و شاید سوالات و انتقاداتی از نوع هولدن کالفیدی درگیر بودم و وقت نکردم جز آه و کمی تاسف بهش بیشتر فکر کنم. قبلا کتاب ناتور دشت رو در بخش معرفی کتاب گذاشتم، گرچه الان فکر میکنم برای اینکه...
-
شمعی برای افروختن
جمعه 7 خردادماه سال 1389 07:48
شمعی برای افروختن یک سال است می نویسم. یک سال است حس می کنم در نوشتن در حال دگرگون شدن هستم. پارسال همین روزها بود که پیشنهاد ایجاد وبلاگ را مطرح کردم وبا اشتیاق دوستانم مواجه شدم. دوستی پا پیش گذاشت و آن را ایجاد کرد وبعد همه باهم تصمیم گرفتیم در آن بنویسیم ونوشتیم. اولش سخت بود. چه بنویسم؟چطور بنویسم؟در مورد چه...
-
صدایت
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1389 22:31
صدایت روشنی صبح است در تاریکی کشدار بی ستاره ای که خیال سر آمدن ندارد شعری از فریبا دیندار
-
بهارانه
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 01:46
دلنوازانه عروسان بهار به تو تبریک مرا گویندی که بود عید و همه سال تو را فرخنده
-
به مناسبت آمدن بهار
جمعه 21 اسفندماه سال 1388 11:53
دوباره خواهیم روئید ، سبز تر از همیشه وآزادی را مهمان خواهیم کرد زیر لحاف آبی آسمان
-
توضیح دیگری هم ندارد. اصلا نیاز به توضیح ندارد.
جمعه 14 اسفندماه سال 1388 01:49
نتوانستن ام تقاص یک لحظه تردید بود به توانایی ام.
-
علل پیروزی وپذیرش اسلام در ایران باستان
پنجشنبه 19 آذرماه سال 1388 17:55
فروریختن تمدن هزار ساله که با شکوه وعظمت هخامنشی شروع شد ودر ساسانی به پایان رسید جای تامل بسیار دارد.در حکومت ایران باستان چه اشکالاتی دیده می شد؟ چرا مذهب و زبانش تحت تاثیر اعراب تازه مسلمان شده قرار گرفت ؟در اسلام چه پتانسیلی وجود داشت که این گونه گسترش یافت؟ امپراتوری ایران دارای چه اشکالاتی بود؟چرا به زانو درآمد؟...